اختلال وسواس فکری- عملی یا (OCD) یک اختلال مزمن و پیشرونده سلامت روان است که شامل وسواسها، اجبارها، یا هر دو است. علائم اختلال OCD میتواند از شش سالگی در افراد مختلف خود را نشان دهد اما غالبا پس از دوران بلوغ و در بزرگسالی تشخیص داده میشود. OCD در تمامی گروههای سنی، هم در زنان و هم در مردان قابل مشاهده است.
اختلال وسواس فکری- عملی میتواند هم فرد و هم اطرافیان او را کلافه کند و به طور قابل توجهی در زندگی او اختلال ایجاد کند؛ اما خوشبختانه امروزه روشهای درمانی کارآمدی برای کمک به این افراد به وجود آمده تا بتوانند آن را تحت کنترل داشته باشند و کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.
تیم علمی زیوش در ادامه این مطلب به بررسی این روشهای درمانی و ماهیت این اختلال و علائم آن پرداختهست. در صورتی که در زمینه شناخت OCD، دغدغهمند هستید، ما خواندن این مطلب را به شما توصیه میکنیم.
اختلال وسواس فکری-عملی چیست؟
افرادی که با OCD زندگی میکنند معمولاً دچار وسواس یا افکار ناخواستهی تکراری میشوند که تمایل شدید به تکرار یک رفتار خاص را تحریک میکند. سپس آن فکر وسواسی که در سرشان است را انجام میدهند تا افکارشان در آن خصوص کاهش یابد.
بسیاری از افراد چیزهای مختلف را دوباره بررسی میکنند تا از انجام شدن آن کار درون ذهنشان مطمئن شوند، برای مثال دوباره بررسی میکنند که درب ورودی را قفل کرده باشند یا اجاق گاز را خاموش کرده باشند.این عادتها و تمایلها مسئلهی انتخاب شخصی نیستند. بلکه، آنها زندگی روزمرهی فرد مبتلا را پیچیده و مختل میکنند. بسیاری از افراد مبتلا به OCD افکار و باورهایی را که آنها را به اجبار وادار به کاری میکنند را غیرمنطقی یا حداقل بسیار غیرمحتمل تلقی میکنند. با این حال، آنها به این افکار عمل میکنند تا:
- ناراحتی ناشی از افکار وسواسی مزاحم را کاهش دهند
- از تبدیل شدن ترسهای مداوم به واقعیت جلوگیری کنند
خلاصه: OCD در واقع تمایل شدید به تکرار یکرفتار خاص است که میتواند به سادگی ذهن فرد را برای مدتها درگیر کند.
چه چیزی باعث OCD میشود؟
متخصصان به طور دقیق نمیدانند چه چیزی باعث OCD میشود، اما سابقه خانوادگی در این بیماری میتواند نقش بزرگی داشته باشد. اگر یکی از اعضای نزدیک خانواده شما به OCD مبتلا باشد، احتمال ابتلا به این بیماری در شما بیشتر است.
طبق گفتهی مؤسسهی ملی سلامت روان، رشد نامنظم و اختلال در برخی مناطق مغز نیز با این بیماری مرتبط بوده است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد OCD ممکن است تا حدی به نحوه پاسخ مغز شما به سروتونین مربوط باشد. سروتونین یک انتقالدهنده عصبی است که به تنظیم خلق و خو و خواب کمک میکند و بسیاری از عملکردهای مهم دیگر را در بدن شما انجام میدهد.
خلاصه: ژنتیک و سابقه OCD در خانواده، نقش بسیار مهمی در ابتلای فرد به این اختلال دارد.
انواع OCD
طبقهبندی رسمیای از انواع مختلف OCD وجود ندارد، اما کارشناسان معمولاً علائم را به چند زیرمجموعه تقسیم میکنند:
- آلودگی و پاکسازی: نگرانی از آلودگی یا بیماری و انجام اقدامات مکرر برای تمیزکاری.
- ترس از آسیب و بررسی: ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران و انجام اقدامات مکرر برای بررسی و اطمینان از اینکه آسیبی به اطرافیان یا خود نرسیده است.
- تقارن، کمالگرایی، و نظم: نیاز به نظم و تقارن در اشیاء و رفتارها، و کمالگرایی در عملکرد.
- افکار جنسی، خشونتآمیز، یا تابو: افکار ناخواسته و مزاحم درباره موضوعات جنسی، خشونتآمیز، یا تابو.
- جمعآوری یا ذخیرهسازی: جمعآوری و انباشت اشیاء اضافی و دشواری در دور انداختن آنها.
علائم شما ممکن است به طور عمده با یکی از این زیرمجموعهها همراستا باشد، یا در چندین دسته قرار بگیرد. میتوان گفت که علائم در یک دستهی خاص جا نمیگیرند، شاید به همین خاطر است که طبقهبندی رسمیای برای انواع مختلف OCD وجود ندارد.
خلاصه: انواع OCD میتواند شامل آلودگی و پاکسازی، ترس از آسیب و .... باشد.
علائم
OCD شامل دو نوع اصلی از علائم است: وسواسها و اجبارها. بسیاری از افراد مبتلا به OCD هر دو نوع وسواس و اجبار را تجربه میکنند، اما برخی فقط یکی از این دو را تجربه میکنند.
این علائم فقط گذرا یا کوتاهمدت نیستند. حتی علائم خفیفتر میتوانند حداقل یک ساعت در روز وقت شخص مبتلا را بگیرند و به طور قابل توجهی بر فعالیتهای روزمره شما تأثیر بگذارند.
وسواسها یا اجبارها ممکن است توانایی شما را برای تمرکز در مدرسه یا انجام کارها در محل کار تحت تأثیر قرار دهند. آنها حتی میتوانند شما را از رفتن به مدرسه یا کار، یا هر جای دیگر بازدارند.
شاید متوجه شوید که افکار وسواسی درست نیستند، یا بدانید که رفتارهای اجباری واقعاً هیچ کاری برای جلوگیری از آن افکار نمیکنند. با این حال، آنها اغلب غیرقابل کنترل به نظر میرسند.
1. وسواسها
محتوای افکار وسواسی میتواند به طور گستردهای متفاوت باشد، اما چند موضوع رایج شامل موارد زیر هستند:
- نگرانیها درباره میکروبها، کثیفی، یا بیماری
- ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران
- ترس از گفتن چیزی توهینآمیز یا زشت
- نیاز به داشتن وسایل خود به صورت منظم، مرتب، یا متقارن
- افکار جنسی یا خشونتآمیز واضح
- نگرانیها درباره دور انداختن وسایل
- سوال در مورد تمایلات یا گرایشهای جنسی خود
- نگرانیها درباره سلامتی و ایمنی خود یا عزیزانتان
- تصاویر، کلمات، یا صداهای مزاحم
این افکار ناخواسته و مزاحم مدام بازمیگردند، مهم نیست چقدر سخت تلاش کنید که آنها را نادیده بگیرید یا سرکوب کنید. تکرار مداوم آنها میتواند منجر به این شود که باور کنید ممکن است درست باشند، یا اگر اقداماتی برای جلوگیری از آنها انجام ندهید، ممکن است به حقیقت بپیوندند.
2. اجبارها
مثالهایی از رفتارهای اجباری در OCD عبارتند از:
- شستن دستها، اشیا، یا بدن
- سازماندهی یا تراز کردن اشیا به روش خاص
- شمردن یا تکرار عبارتها و اصطلاحهای خاص
- لمس کردن چیزی به تعداد مشخص
- به دنبال تایید بودن از دیگران
- جمعآوری اشیاء خاص یا خرید چندین مورد مشابه
- پنهان کردن اشیایی که میتوانید برای آسیب رساندن به خود یا دیگران استفاده کنید
- مرور کردن اعمال در ذهن خود برای اطمینان از این که به کسی آسیب نرساندهاید
میتوانید اجبارها را به عنوان پاسخی به وسواسها در نظر بگیرید. زمانی که یک وسواس ظاهر میشود، ممکن است احساس کنید مجبورید حرکتی انجام دهید تا اضطراب و ناراحتی ناشی از آن را کاهش دهید یا از به حقیقت پیوستن آن فکر وسواسی جلوگیری کنید.
ممکن است احساس کنید نیاز دارید این اقدامات را تعداد مشخصی تکرار کنید یا تا زمانی که همه چیز "درست" به نظر برسد ادامه دهید. اگر در حین انجام عادت خود اشتباهی کنید، ممکن است احساس کنید که این کار مؤثر نخواهد بود مگر اینکه از ابتدا شروع کرده و آن را به طور کامل و بینقص به پایان برسانید.
خلاصه: علائم اختلال وسواس فکری-عملی شامل "وسواسها" و "اجبارها"ست. وسواسها افکار افراطی و مزاحمی هستند که مدام به ذهن فرد برمیگردند. اجبارها شکلی از رفتارهای تکرارشونده هستند که در ادامه افکار وسواسی بروز پیدا میکنند.
OCD در کودکان
حدود نیمی از افرادی که به OCD مبتلا هستند، اولین بار علائم را در دوران کودکی تجربه کردهاند.
کودکان ممکن است همیشه علائم OCD را به همان روشهای بزرگسالان نشان ندهند. به عنوان مثال:
- آنها ممکن است متوجه نباشند که وسواسها یا اجبارهایشان زیاد است.
- ممکن است باور کنند که همه افراد افکار و تمایلات مشابه خودشان دارند.
- وسواسها ممکن است کمتر واضح به نظر برسند. برخی الگوهای فکری، مانند تفکر جادویی یا ترس از وقوع اتفاقات بد برای عزیزان، ممکن است به عنوان بخشی از رشد طبیعی کودکی به نظر برسد.
- تیکها معمولاً با OCD که در کودکی شروع میشود، بیشتر مشاهده میشوند.
- آنها بیشتر دارای علائم از چندین دسته مختلف هستند.
درمان برای کودکان، مشابه بزرگسالان به طور معمول شامل درمان، دارو، یا هر دو است. اگر فکر میکنید که ممکن است کودکتان به OCD مبتلا باشد، تماس با یک روانپزشک اطفال میتواند راهگشا باشد.
خلاصه: علائم OCD در کودکان الزاما مشابه بزرگسالان نیست و آنها اغلب ممکن است متوجه ماهیت رفتارهای وسواسگونه خود نشوند و آن را مطرح نکنند.
تفاوت OCD با OCPD چیست؟
با وجود شباهت در نامهایشان، اختلال وسواسی-اجباری (OCD) و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) کاملاً شرایط متفاوتی هستند.
اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) با نیاز شدید به نظم، کمال، و کنترل، از جمله در روابط، مشخص میشود. این اختلال شامل وسواسها یا اجبارها نمیشود.
علائم کلیدی اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) شامل موارد زیر است:
- توجه زیاد به جزئیات، نظم، قوانین، و برنامهها
- کمالگرایی که مانع از اتمام وظایف یا تکالیف میشود
- صرف وقت زیاد بر روی کار به طوری که زمانی برای علایق شخصی یا روابط باقی نمیماند
- نگرش غیرقابل انعطاف یا بیش از حد حساس به نگرانیهای اخلاقی یا معنوی
- سختی شدید در دور انداختن اشیاء
- مشکل در واگذاری مسئولیت یا کار کردن با دیگران
- تمایل به اجتناب از هزینه کردن پول هر زمان که ممکن باشد
- نگرش سختگیرانه یا سرسخت
اختلالات شخصیت مانند OCPD شامل ویژگیهای ثابت و پایدار هستند که میتوانند روابط و زندگی روزمره را مختل کنند. افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولاً این ویژگیها را به عنوان مشکلی نمیشناسند و آنها را به عنوان بخشی از شخصیت خود میپذیرند.
با این حال، در مقایسه با افرادی که اختلالات شخصیت دیگری دارند، افراد با OCPD بیشتر احتمال دارد که به دنبال درمان بروند. در مقایسه با سایر اختلالات شخصیت، OCPD معمولاً به طور مؤثرتری قابل درمان است. افراد مبتلا به OCD، از طرف دیگر، ممکن است به دلیل ایجاد ناراحتی ناشی از علائمشان، بیشتر به دنبال کمک بروند.
البته، ممکن است هر دو اختلال همزمان وجود داشته باشند، اما یک روانپزشک آنها را به طور جداگانه تشخیص خواهد داد. درمان OCPD همچنین ممکن است شامل رویکردهای مختلفی از جمله درمان روانپویشی (psychodynamic therapy) باشد.
خلاصه: OCPD در واقع نوعی اختلال است که در آن فرد تمایل زیادی به رعایت نظم و کنترل هرچیز و کمالگرایی دارد که در شکل علائم با اختلال وسواسی-جبری متفاوت است.
عوامل خطرآفرین در ابتلا به OCD
اگر از نظر ژنتیکی احتمال بیشتری برای ابتلا به OCD داشته باشید، عوامل دیگری نیز میتوانند شانس شما را برای بروز این بیماری افزایش دهند.
این عوامل شامل موارد زیر هستند:
- استرس یا trauma: استرس شدید در خانه، مدرسه، محل کار یا در روابط شخصی میتواند شانس ابتلا به OCD را افزایش دهد یا علائم موجود را بدتر کند.
- شخصیت: ویژگیهای شخصیتی خاص، از جمله مشکل داشتن با مواجهه با اینکه مسئلهای مشخص نیست یا ممکن است مشخص نباشد، احساس مسئولیت بالا، یا کمالگرایی، ممکن است در OCD نقش داشته باشند. با این حال، در مورد این بحث وجود دارد آیا این ویژگیها برای هر فرد ثابت است یا با روند بیماری تغییر میکند.
- آزار در کودکی: کودکانی که تجربه آزار یا سایر تجربههای آسیبزا در دوران کودکی، مانند زورگویی یا اهمالکاری شدید توسط والدین را دارند، احتمال بیشتری برای ابتلا به این بیماری دارند.
- علائم مربوط به اعصاب و روان (neuropsychiatric) حاد در کودکی (CANS): برای برخی از کودکان، OCD به طور ناگهانی پس از یک عفونت آغاز میشود. پس از عفونت استرپتوکوکی، این سندرم به نام PANDAS شناخته میشود که مخفف اختلالات خودایمنی عصبی-روانی مرتبط با استرپتوکوکوس در کودکان است. اما عفونتها یا بیماریهای دیگر نیز میتوانند علائم مشابهی ایجاد کنند.
- آسیب مغزی وابسته به ضربه یا به اصطلاح traumatic: طبق یک مطالعه در سال 2021، علائم OCD ممکن است برای اولین بار پس از یک آسیب سر ظاهر شوند.
به خاطر داشته باشید که ممکن است سابقه خانوادگی OCD و سایر عوامل خطر را داشته باشید، اما هرگز خودتان به این بیماری مبتلا نشوید. علاوه بر این، افرادی بدون هیچ عامل خطر شناخته شدهای نیز میتوانند به OCD مبتلا شوند.
OCD اغلب همراه با سایر شرایط سلامت روان رخ میدهد، از جمله:
- اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)
- سندرم تورت
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلال اضطراب اجتماعی
- اختلالات خوردن
در واقع، حدود 90 درصد از افراد مبتلا به OCD دارای یک بیماری سلامت روان دیگر نیز هستند که شرایط اضطرابی رایجترین آنهاست. با این حال، داشتن یکی از این شرایط به طور خودکار به این معنا نیست که احتمال بیشتری برای ابتلا به OCD دارید.
خلاصه: استرس، آزار در کودکی، علائم حاد اعصاب و روان در کودکی و آسیب مغزی هرکدام میتوانند عاملی تعیینکننده در ابتلا به اختلال وسواس باشند.
تشخیص OCD
اگر دچار وسواسها یا اجبارها هستید، یک متخصص روانپزشکی میتواند به شما در تشخیص و بررسی بهترین گزینههای درمان کمک کند.
علائم OCD برای حدود نیمی از افراد مبتلا به این بیماری در کودکی ظاهر میشود. از آنجا که علائم معمولاً به تدریج شروع میشوند، ممکن است بلافاصله خیلی مشهود نباشند. در واقع، بسیاری از افراد سالها با این بیماری زندگی میکنند قبل از اینکه به دنبال مراجعه به پزشک باشند.
صحبت کردن درباره علائم OCD میتواند دشوار باشد، بهویژه اگر قبلاً سعی کردهاید در موردش صحبت کنید و نادیده گرفته شدهاید.
شاید یک فکر وسواسی را با والدین خود در میان گذاشتهاید. آنها خندیدهاند، شما را در آغوش گرفتند و گفتند: "نگران نباش، این اتفاق نخواهد افتاد." اما این رفتار محبتآمیز آنها هیچ کمکی به تسکین آن فکر نکرده باشد.
یک متخصص روانپزشکی به شما نمیخندد یا شما را قضاوت نمیکند - آنها با دلسوزی به علائم شما گوش میدهند و به شما کمک میکنند تا به آنها رسیدگی کنید.
آنها با پرسیدن سوالاتی درباره وسواسها یا اجبارهایی که تجربه میکنید شروع میکنند، از جمله:
- چه مقدار از وقت شما را هر روز میگیرند
- چه کارهایی برای نادیده گرفتن یا سرکوب آن وسواسها یا اجبارها انجام میدهید
- آیا باورهای مرتبط با OCD برای شما واقعی به نظر میرسند
- وسواسها و اجبارها چه تاثیری بر روابط و زندگی روزمره شما دارند
آنها همچنین درباره داروهایی که مصرف میکنید و هر گونه علائم دیگر روانشناختی یا پزشکی که تجربه میکنید سوال خواهند کرد تا به تشخیص عوارض جانبی داروها یا شرایط دیگر کمک کنند.
شرایط دیگر سلامت روان میتوانند علائمی مشابه OCD داشته باشند:
- اختلال بدشکلی بدن (Body dysmorphic disorder) میتواند شامل افکار ثابت یا رفتارهای تکراری مربوط به ظاهر فیزیکی شما باشد.
- اختلال موکنی (Trichotillomania) شامل تمایلات مداوم برای کندن موهای خود است.
- افسردگی میتواند شامل افکار ناخواسته مکرر باشد، اما این افکار معمولاً به رفتارهای اجباری منجر نمیشوند.
- اختلال ذخیرهسازی (Hoarding disorder) شامل جمعآوری بیش از حد اشیاء غیرضروری و دشواری در دور انداختن آنها است، اما وجود این اشیاء باعث ناراحتی فکر فرد مبتلا نمیشود. افراد مبتلا به OCD ممکن است تنها به دلیل اجبار به تکمیل یک مجموعه، یا به این دلیل که باور دارند عدم ذخیره آن اشیاء ممکن است منجر به آسیب شود، جمعآوری یا ذخیره کنند.
- اختلال اضطراب عمومی (Generalized anxiety disorder) نیز شامل نگرانیهای مکرر و مداوم است. این نگرانیها به طور معمول به زندگی روزمره مربوط میشوند. در حالی که ممکن است شما را به اجتناب از افراد یا موقعیتهای خاص وادار کنند، این اضطرابها و نگرانیها به طور معمول به اقدامات اجباری منجر نمیشوند.
- تیکها، یا حرکات ناگهانی و تکراری، میتوانند با OCD رخ دهند. دور از انتظار نیست که افراد مبتلا به OCD نیز یک اختلال تیک مانند سندرم تورت داشته باشند. اما شما میتوانید یک اختلال تیک داشته باشید بدون اینکه OCD داشته باشید.
یک متخصص روانپزشکی از تمام اطلاعاتی که جمعآوری میکند استفاده میکند تا تعیین کند آیا OCD دقیقترین تشخیص است و در صورت نیاز، سایر تشخیصها را بررسی کند.
خلاصه: یکمتخصص روانپزشکی میتواند با مطرح کردن پرسشها و شناسایی "وسواسها" و "اجبارها" در فرد، OCD را در او تشخیص دهد.
درمان
ارتباط با یک درمانگر (روانپزشک) که تجربه درمان OCD را دارد، یک گام خوب برای بررسی گزینههای درمانی مفید است.معمولاً درمان OCD شامل رواندرمانی و دارو است.
دارودرمانی
چندین داروی اعصاب و روان مختلف میتوانند به کاهش علائم OCD کمک کنند.
داروهایی که ممکن است یک روانپزشک برای OCD تجویز کنند عبارتاند از:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)، مانند فلوکستین (Prozac) یا سرترالین (آسنترا)، داروی ضدافسردگی سهحلقهای کلومیپرامین (آنافرانیل)، اگرچه این دارو معمولاً به عنوان درمان اولیه تجویز نمیشود.
- داروهای ضدروانپریشی مانند آریپیپرازول (Abilify) یا ریسپریدون (Risperidal)، که میتوانند اثرات SSRIها را تقویت کنند
- ممانتین، یک آنتاگونیست گیرنده NMDA، که میتواند اثرات SSRIها را نیز تقویت کند
گاهی اوقات ممکن است عوارض جانبی رخ دهد، بنابراین همیشه باید پزشک خود را از هر گونه علائم ناخواستهای که هنگام مصرف دارو تجربه میکنید مطلع کنید. اگر این عوارض جانبی بیشتر از مزایای دارو باشد، روانپزشک شما ممکن است روش درمانی دیگری را توصیه کند.
رواندرمانی
روانپزشکان معمولاً توصیه میکنند که رواندرمانی به عنوان بخشی از یک رویکرد ترکیبی به کار گرفته شود.دارو اغلب میتواند به تسکین علائم کمک کند، اما با کار کردن با یک درمانگر، میتوانید همچنین یاد بگیرید:
- استفاده از ابزارهایی برای مدیریت افکار ناخواسته و تغییر الگوهای رفتاری ناکارآمد
- استراتژیهایی برای بهبود آرامش و مقابله با ناراحتیهای عاطفی
رویکردهای درمانی توصیه شده برای OCD شامل موارد زیر است:
- درمان شناختی-رفتاری (CBT): CBT میتواند به شما کمک کند تا الگوهای افکار و رفتارهای ناخواسته یا منفی را شناسایی و بازنگری کنید.
- پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP): این نوعی از CBT است که شامل مواجهه تدریجی با موقعیتهای ترسناک یا نگرانیهای ریشهای وسواسها یا اجبارها است. هدف ERP این است که یاد بگیرید چگونه ناراحتیهای ناشی از وسواسها را بدون انجام رفتارهای اجباری مدیریت کنید.
- درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی: این درمان شامل یادگیری مهارتهای ذهنآگاهی برای مقابله با ناراحتیهای ناشی از افکار وسواسی است.
خلاصه: درمان اختلال وسواس فکری-عملی، شامل دارودرمانی و رواندرمانی است و معمولا یکمتخصص برای تاثیر هرچه بیشتر درمانها، از ترکیبی از این دو روش درمانی استفاده میکند.
زندگی با OCD
در حالی که هیچ درمانی برای OCD وجود ندارد، اقدامات حرفهای و طیف گستردهای از استراتژیهای مقابلهای میتوانند به شما کمک کنند تا علائم خود را مدیریت کرده و تأثیر علائم را بر زندگی روزمرهتان به حداقل برسانید یا حتی از بین ببرید.
دریافت کمک از یک درمانگر با تجربه در درمان OCD میتواند تا حد زیادی به کاهش استرستان و بهبود کیفیت کلی زندگی شما کمک کند.
با حمایت حرفهای، معمولاً میتوانید استراتژیهای جدیدی برای مدیریت علائم OCD و مقابله با الگوهای افکار ناخواسته یاد بگیرید. درمانگران همچنین میتوانند راهنماییهای مفیدی برای شما ارائه دهند، از جمله:
- تمرینات تنفسی
- تکنیکهای مدیتیشن و ذهنآگاهی
- ایجاد یک روتین مراقبت از خود
- درد دل کردن با عزیزان
ممکن است صحبت درباره OCD با افرادی که در زندگیتان هستند دشوار به نظر برسد، و هیچ الزامی برای به اشتراک گذاشتن تشخیص خود تا زمانی که آماده نباشید وجود ندارد. با این حال، منزوی کردن خود معمولاً تنها وضعیت را بدتر میکند. برقراری ارتباط با خانواده، دوستان و دیگر عزیزان، و همچنین دریافت حمایت عاطفی و هر نوع حمایت دیگری که نیاز دارید، مقابله با این اختلال را آسانتر میکند.